خوب یادمه که تا چند سال پیش، مثلا دو سه دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری قبل، هزینهٔ کشوندن مردم پای صندوقهای رای "در فشانی" مقام معظم رهبری بود، و همین کافی بود که بیاد و بگه که این یک وظیفهٔ شرعی، اجتماعی، ملی، عرفی کوفت زهر مار مردم ماست. چند سال بعدش، هزینهها قربونش برم سنگین تر شد و آقایون سر کیسه رو شل کردن، البته نه اونقدری که به تعداد کل مردم خرج کنن یا حتا در زمان حاضر براشون هزینهای داشته باشه. هزینهٔ معنوی کلام رهبری، تبدیل شد به پدیدهای به اسم "پول نفت سر سفره" یا "۵۰ هزار تومان به هر ایرانی" که همگی قرار بود ان شا الله در سالهای آتی و از جیب خلیفههای وقت پرداخت بشه که بدون هیچ معیار کمی یا پشتوانهٔ اقتصادی عرضه میشد و خوب ما هم جدی نمیگرفتیم. حکومت عمل گرای امروز، و دولت ضربتی رئیس جمهور محبوب، امروز خیلی خیلی مایه میذاره و به تعداد "آحاد ملت " سیب زمینی پیش بینی کرده، تا خلا موجود در سرمایهٔ معنوی کلام رهبری و ارقام درشت مجهول ناشی از سرمایه نفتی، با هر زور و تزویری پر بشه. سوال من اینه، آمدیم و شما باز هم برنده بودید، و رای مردم رو -که البته تنها ابزار احساس وجودشون توی این فضای فاشیستیه - سند تایید شمردید. چهار سال بعد چه چیزی رو میخواید به تعداد جمعیت کشور توزیع کنید؟ یعنی چی میمونه که بخواید این کار رو بکنید؟

1 comment:
اي واي بر مردمي که که به کانديداها براي وعده هاي دروغين راي بدهند
Post a Comment