مطلب زیر نوشته مهدی غنی، روزنامه نگار و دبیر سرویس تاریخ روزنامهٔ "اعتماد". توی این مقاله نوشته شده که چطور "احمدی نژادیون" بر اساس یک نظریه علمی تخیلی (که با خوندن مطلب به مراجع انسانی اون آگاهی پیدا میکنید ) کاملا به این امر اعتقاد دارند که دههٔ حاضر دههٔ "ظهور"، و احمدی نژاد فرماندهٔ لشکر ایران در سپاه امام زمان. نمیتونم خشم خودم رو بخورم، شاید به خاطر اینه که همین الان فیلم کشته شدن چند نفر رو توی سیل اخیر قم دیدم، و وقتی این مطلب رو خوندم اولین چیزی که با خودم گفتم (از سر غیظ البته) این بود که : "ای کاش آب جمکران رو میبرد
نگاهي به پيشگويي تاريخ آينده
دو سفياني
در اين کتاب با استناد به برخي روايات و تعبير برخي واژه هاي آن گفته شده است قبل از ظهور امام زمان (عج) دو سفياني ظهور مي کنند که جنگي در منطقه خاورميانه به راه مي اندازند. سفياني اول شخصي قدرتمند است که در عراق ظهور مي کند. وي آدمي سفاک و خونريز است که نويسنده کتاب آن را با صدام حسين مطابقت داده است. سپس اين سفياني از لشگريان فردي به نام شعيب بن صالح شکست مي خورد. سفياني دوم که از فرماندهان يا مشاوران و معاون سفياني اول است (ص 33) از منطقه سوريه برمي خيزد. وي با حمله به عراق و ضميمه کردن آن به سوريه و حمله به لبنان براي سرکوب مقاومت لبنان و حزب الله و سپس ايران در پي آن است که طرح خاورميانه بزرگ را که از سوي بوش و محافظه کاران امريکا مطرح شده است، عملي کند. (صص83 و 84)
«در اين زمان امريکا که با قدرت تبليغاتي ماهواره يي تلويزيوني به همراه قدرت اقتصادي و نظامي فوق العاده آن که در حديث به عنوان دجال ياد شده به خصوص امريکاي امروز و غرب به رهبري بوش پسر و نئومحافظه کاران جنگ طلب اولاً براي خنثي کردن پيروزي هاي انتفاضه و نابودي آن يک کودتا يا قيام مسلحانه را در سوريه برنامه ريزي و پياده مي کند.... طبق حديث با يک کودتا يا شورشي داخلي در سوريه يکي از سران و فرماندهان نظامي بعثي شبيه صدام را روي کار مي آورند...»1
«برخي از علما و از جمله علامه مجلسي اشاره نموده اند از روايات دريافت مي شود سفياني اول احتمالاً صدام فرار کرده و به او ملحق مي شود يعني صدام که اکنون چهره يي است فراري و افسانه يي چون بن لادن احتمالاً در موقع مناسب به ادامه نقش خود مي پردازد يعني به عنوان مشاور و هم يک فرمانده به خدمت سفياني درمي آيد مثل عمروعاص که به خدمت معاويه درآمد و قرار داشت.»2«به علاوه به گفته شخصيت هايي چون بهلول عالم و عارف و ديگران از علما و کارشناسان سفياني با نام و کنيه خاص خود و با ساير خصوصيات مندرج در احاديث هم اکنون در سوريه است و از ژنرال ها و فرماندهان ارتش سوريه و در حدود سن بازنشستگي است مثل صدام.»3
سپس نويسنده شرايط زمان ظهور سفياني دوم را با شرايط امروز منطقه مطابقت داده و همه مصاديق گفته شده را محقق مي بيند؛ «وقتي احاديث را مي بينيم و مطالعه مي کنيم، مي بينيم در اين زمان در ايران خراساني است که هاشمي يا سيدي است که در دست راست او علامت و نشانه يي يا خللي است همانند آقاي خامنه يي که اثر ترکش انفجار بمبي بر آن است.»4
«در عربستان حاکم آن عبدالله است و اميرعبدالله که هم اکنون همه کاره است. عبدالله يا ملک عبدالله ترور شده و حکومت عربستان به خاطر اختلاف در جانشيني او و اختلافات داخلي تضعيف مي شود. آنچه در جهت برنامه ها و اهداف امريکاست.» «در اين زمان و در اين دوره امام زمان (عج) ظهور کرده و قيام مي کند تا اينکه سيدحسني در جنوب کوفه نزديک دجله و فرات با او ملاقات مي کند. سيدحسني از ايران است و نام او محمد است و خوش سيما، طبق حديث وقتي او مي آيد و به قدرت مي رسد آشوب مي شود، مثل آشوب هاي تهران در سال 78 و اذيت و آزارها مي بيند. آقاي خاتمي در سال 76 وقتي در انتخابات شجره نامه خود را ارائه کرد، ديديم سيدي حسني است.»5نويسنده سپس پيشگويي مي کند که سفياني دوم پس از حمله به اردن و لبنان و عربستان و عراق قصد ايران مي کند که با مقاومت لشگر ايراني به سرداري شخصي به نام شعيب بن صالح روبه رو مي شود و از او شکست مي خورد. (ص 88)
«از ري (يا تهران) مردي به قدرت مي رسد. چهارشانه و گندمگون (سبزه) و کوسه (يا ريش کم طبق احاديث ديگر) به او گفته مي شود شعيب بن صالح با نيرويي چهار(يا چند) هزارنفره، لباس ايشان سفيد و پرچم ايشان سياه است (يا تيره شبيه آرم ها و نشان هاي سپاه پاسداران). در مقدمه و سرآغاز ظهور مهدي با کسي برخورد نمي کند مگر اينکه او را از پا درمي آورد. اين شخص فرمانده يا رئيس نيروهاي ايراني با مشخصاتي که شبيه احمدي نژاد رئيس جمهور ايران سبزه، با ريش کم و از اهالي ري يا اطراف تهران و در احاديث ديگر گفته شده او متوسط القامه است.» (ص45)
با اين اوصاف نويسنده در سال 84 نتيجه گرفته است که به ظهور امام زمان چند سالي بيشتر نمانده است؛ «از طرف ديگر طبق نظر کارشناسان از 40 مورد و نشانه زمان ظهور ظاهر نشده و قيام، حدود 37 نشانه ظاهر شده تنها سه نشانه متصل به ظهور ظاهر نشده، گرچه مقدمات آن محقق شده باشد يا از اين نشانه ها حدود 93 درصد ظاهر شده اند و احتمال 90 درصد و بيشتر در هر علم و دانشي 100 درصد شمرده شده و براساس آن حکم مي کنند...» (ص91)
«بنابراين سال هاي پيش روي ما سال هاي ظهور و قيام قائم عج است و نسبت به ظهور و قيام احتمالاً ما اکنون در سال هايي شبيه 55 و 56 هستيم نسبت به سال 57 و سال نهضت و انقلاب خونين و پيروزمند اسلامي ايران.» (ص91)
«خداوند زمينه ها و شرايط ظهور و قيام را در زماني اندک و کوتاه چون يک شب فراهم مي آورد و دهه 50 اگر دهه انقلاب بود و دهه 60 دهه جنگ و دهه 70 دهه بازسازي و سازندگي تجديد قوا و تجديد نفس، دهه 80 دهه ظهور است و قيام قائم البته ان شاءالله.» (ص 92)
نويسنده در پي اين تحليل براي شاهد مثال از قول آقاي پناهيان در سال 80 و آقاي توکل در سال 82 خبري از آيت الله بهجت نقل مي کند که کسي با امام زمان در ارتباط بوده و ايشان هم نزديکي ظهور را تاييد کرده اند؛ «بشارت را حضرت آيت الله بهجت داده اند و اين اخبار بسيار موثق است و کانال خبر هم محفوظ است، اگر خواستيد ارائه مي کنم. ايشان از يکي از دوستان شان با حضرت در ارتباط بوده اند و ملاقاتي با آيت الله داشتند. فردي از آقاي بهجت مي پرسد شما چيزي از ايشان مي گويد بله. پرسيدم در اين تشرف مبشرات (بشارت و مژده) داريد، بحثي از ظهور هم شد؟ ايشان فرمود؛ آري مضمون سخن آقا اين بود که ظهور بسيار نزديک است.
آقاي بهجت در اين جلسه اين جمله را مي گويند پيرها هم منتظر باشند.» (ص92)
نويسنده سپس اين جمله را تجزيه و تحليل کرده چنين نتيجه گيري مي کند؛ «لازم به يادآوري است که آقاي بهجت ايده الله آن چنان پير است که کم و بيش پشت ايشان خميده است حدود سن 90، يعني جمله پيرها هم منتظر باشند از طرف ايشان يعني يکي دو سال آينده نه بيشتر.» (ص93)
از سويي ديگر نويسنده بر اين باور است که سال ظهور امام زمان عدد فرد است نه زوج؛ «در حديثي از اباعبدالله الصادق (ع) آمده است که ظهور و قيام قائم در سال فرد (هجري) است که بدون بررسي سند آن بايد بگوييم احتمال اين امر بيشتر است. لااقل آقاي صافي در منتخب الاثر آن را بيان نموده که؛ قائم قيام نمي کند مگر در سال فرد، سال يک، 3 ، 5 ، 7 ، 9.» (ص 81)با اين اوصاف با توجه به اينکه از دهه 80 دو سال بيشتر نمانده و اکنون سال 1420 قمري است و سال فرد قمري در اين ميان 1421 است، از دي ماه سال جاري که وارد سال فرد قمري مي شويم بايد اين امر اتفاق بيفتد.
اين درحالي است که کتاب مزبور در سال 1384 منتشر شده و از آن تاريخ چهار سال گذشته است. ضمن اينکه جرج دبليو بوش که به نظر نويسنده کتاب همان دجال است در امريکا از راس قدرت کنار رفته و در ترکيه که به زعم نويسنده اسلامگرايان سرکوب و حذف مي شوند، اسلامگرايان قدرت يافته اند. از طرفي سياست هاي جنگ طلبانه امريکا مورد نقد صاحب نظران و سياستمداران امريکايي قرار گرفته و هم اکنون دولت نهم در حال بازگشايي باب مذاکره با امريکاست. کمااينکه اخيراً رئيس جمهور محترم دستور ايجاد دفتر امريکا در وزارت خارجه خودمان را داده است. از سوي ديگر اين نکته قابل تامل است که مطابق همان کتب و رواياتي که در اين کتاب مورد استناد قرار گرفته کسي نمي تواند ادعا کند امام زمان را مشاهده کرده است. در کتب مربوطه در متن نامه به علي بن محمد سيمري آمده است؛ «آگاه باش، به زودي افرادي از شيعيان من خواهند آمد که ادعاي مشاهده خواهند کرد، هر کس چنين ادعايي کند کذاب و افترازن است.»6
بنابراين نقل قول از کساني که مدعي اند با امام زمان ارتباط دارند و از قول ايشان پيام مي آورند يا سخني نقل مي کنند کذب و افترايي بيش نيست. اما اينکه وزارت ارشاد به چنين کتابي مجوز داده است بسيار جاي شگفتي است.
همچنين در همان روايات نيز به اين نکته اشاره شده است که زمان ظهور براي هيچ کس مشخص نيست و تصريح شده است که کساني که وقت تعيين مي کنند دروغگويند. «کذب الوقاتون»7
بنابراين نويسنده محترمي که اينچنين دقيق وقت ظهور امام زمان را تعيين فرموده اند و حتي عنوان کتاب را «دهه 80، دهه ظهور» نامگذاري کرده اند با روايات فوق چه حکمي پيدا مي کنند؟ ضمن اينکه اگر منطوق روايات تعيين وقت را بپذيريم بايد پرسيد چه کسي مسوول نشر اکاذيب است و چرا بدين وسيله اذهان عمومي تشويش مي شود و با اعتقادات مردم بازي مي شود و نه تنها کسي معترض اين مسائل نمي شود بلکه براي نشر و پخش آنها نيز مجوز صادر مي شود. به راستي وقتي اين پيشگويي ها در عرصه تاريخي به وقوع نپيوندد به اعتقادات مردم خدشه وارد نمي شود؟
از سوي ديگر در تجربه تاريخي خودمان مگر سراغ نداريم امام زمان هاي دست ساختي که با زمينه سازي تراشيده شدند و گروهي از مردم نيز با تطبيق برخي قرائن و شواهد که همواره براي چنين مواردي پيدا مي شود به آنها گرويدند؟
پيدايش فرقه بابيه و بهائيه که در شرايط سياسي و اجتماعي خاصي روييدند و استعمارگران نيز از آنها بهره برده و به تقويت آنها پرداختند مساله يي بسيار عبرت آموز است. آيا آنها که چنين تجربياتي در فرقه سازي و جريان آفريني دارند، نمي توانند بار ديگر چنين فتنه هايي برپا کنند؟ تفرقه هاي فرقه يي و اختلافات شيعه و سني که در کشورهاي منطقه در حال شکل گيري است و توسط عواملي دامن زده مي شود آيا نمي تواند زمينه مناسبي براي تبديل آن به يک جنگ فرقه يي در سطح کشورهاي اسلامي و خلق سناريويي جديد با اشکال تازه تر شود؟ آنچنان که استعمارگران را از پتانسيل فعلي کشورهاي جهان سوم و به ويژه کشورهاي اسلامي براي مدت ها آسوده خاطر گرداند؟
به ويژه آن که در کتاب دهه 80 ...چهره يي از امام زمان ارائه مي شود که قابل تامل است. نويسنده مدعي است امام زمان مورد نظر پس از شکست دادن امريکا در فلسطين، به صلح و عقد قرارداد با امريکا و جهان غرب و ناتو روي مي آورد.
(ص 93)
اما همين امام زمان به مدينه مي رود و کنار قبر پيامبر را نبش قبر کرده و با دو خليفه اول و دوم و پيروان شان تصفيه حساب مي کند. (صص 118 و 119)
آيا به واقع امام زمان با امريکا و اسرائيل مصالحه کرده و عليه برادران اهل تسنن نبرد مي کند؟
به راستي آيا طرح اين گونه مساله امام زمان، زنگ خطري براي جهان اسلام نيست؟ آيا علماي روشن بين صداي اين زنگ را نمي شنوند؟
پي نوشت ها؛----------------------------
1- سجادي، سيدحسين، دهه 80، دهه ظهور، انتشارات هاتف، 1384، صص 82 و 83
2- همان، ص 85
3- همان، ص 91
4- همان، ص86
5- همان، صص 87 - 86
6- علامه مجلسي، بحارالانوار، ج51، ص 361
7- علامه مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص 103
1 comment:
اگه وقت داشتی این کتاب را بخون "Crisis and Consolidation in the Formative Period of Shi'Ite Islam"
Post a Comment